سریال های شبکه نمایش خانگی



وینستون چرچیل که بود
وینستون چرچیل یک کدام از مهم‌ترین شخصیت های نصفه در آغاز قرن بیستم هست بطوریکه رومه تایم در سال 1949 از وی تحت عنوان  مرد نیمهٔ نخستین قرن بیستم » نام برده است . تمداری که در در اولِ لشکرکشی هیتلر به کشورهای اروپایی در قبال زیاده های خواهی های وی ایستادگی کرد و در این جهت با بضاعت و توان های سخنوری حاذق خویش توانست طیف گسترده ای از یون و مردمان بریتانیا را متحد کند تا به‌دنبال چه بسا از وی تحت عنوان آرم توطئه گری هم یاد شود!

سینما هم با ساخت اثر ها متفاوت در رابطه چرچیل , تاکنون قسمت های گوناگونی از معاش این تمدار را به تصویر کشیده است . اخیراً در سال 2017 هم اثری با تیتر  چرچیل » با بازی برایان کاکس در نقش چرچیل به نمایش درآمد که علی رغم بازی شایان توجه کاکس , اثر قابل اعتنایی فقدان و نتوانسته بود آنطور که سزاوار این شخصیت اصلی مورخ بریتانیاست , معاش او‌را به تصویر بکشد . حال فیلم  بدون‌نور ترین ساعت » به نمایش درآمده که اینبار جو رایت آن را کارگردانی نموده است .

ماجرا فیلم ابتدا دوران نبرد جهانی دوم در سال 1940 چهره میدهد . یعنی جایی که نویل چمبرلین ( رونالد پیکاپ ) از جایگاه ابتدا وزیری بریتانیا استعفا می‌دهد و وینستون چرچیل ( گری اولدمن ) به جای وی به رده در آغاز وزیری میرسد . شخصی سرسخت و مرموز که برخلاف ت های چمبرلین , خاطر مماشات با آلمان را ندارد ولی در این طریق مخالفانی در پارلمان دارااست که می بایست آنان‌را راضی به حمایت از ت هایش کند و . . .

 بدون نور ترین ساعت » اثری جنگی به شمار نمی رود و قرار نیست به پیکار و ویرانی های آن بپردازد . از این جهت مجموع اتفاقاتی که در قصه چهره میدهد بطور بی نقص در باب معاش ی چرچیل در زمان با اهمیت نبرد جهانی دوم می‌باشد . البته خلل نمایشنامه هنگامی واضح می شود که مخاطب نیاز به اخذ جزئیات بیشتری در رابطه تنش های صورت داده در فیلم پیدا می نماید . در واقع فیلم عامدانه از پرداخت به بخش‌های مهم معاش چرچیل خودداری کرده تا پارلمان و اتفاقات باطن آن به مسئله اساسی اثر مبدل گردد البته این تصمیم قابل قبولی برای ساخت یک اثر سینمایی در رابطه وینستون چرچیل نیست چراکه باعث به ناقص ماندن تصویر بیان شده از این تمدار شده است که مشخصاً هر اقدامش به چند مبادرت دیگرش دارای ارتباط بود!

انگیزه و راه و روش فیلم , اتصال خط پارلمان بریتانیا در سالیان نزاع جهانی دوم به شرایط ی کنونی این مملکت میباشد یعنی جایی که درحال حاضر بریتانیا از اتحادیه اروپا بیرون شده و تضارب های خاص به خویش را پشت راز می‌گذارد . انگیزه ماجرا خیر داستان بخش مهمی از مورخ بریتانیا که با برکنار چمبرلین و روی عمل داخل شدن چرچیل , بلکه دارای ارتباط کردن حالت پیشین و درحال حاضر بریتانیاست که همین مورد باعث شده تا در فیلم سخنرانی های زیادی را شاهد باشیم که مشابه به صادر شدن بیانیه بدون واسطه به تماشاگر هست بطوریکه چه بسا این گمان میرود که وی بایستی در‌این موقعیت از از صندلی برخاسته و تمام هوش و حواسش را معطوف به نوشته سخنرانی کند . احتمالا در صورتیکه سازندگان کمتر به‌دنبال فصل مشترک پیشین و حالا در اثر می بودند , نمایشنامه می توانست اثر گوشه ای به مراتب بیشتری داشته باشد .

 بدون نور ترین ساعت » اگر چه یک اثر بیوگرافی به حساب آورده می شود ولی در ارائه چهره‌ای صادقانه از وینستون چرچیل کوتاهی نموده است . علی رغم آنکه جزء مورخ بریتانیا مانند فشار به ت های چرچیل به وسیله پارلمان به خیر در فیلم منعکس شده و اختلاف بینش وی با نویل چمبرلین بر رمز رای زنی با هیتلر و مماشات با وی مطرح می‌گردد , البته در غایت فیلم پارلمان و تمداران بریتانیا را به یک سو که معمولاً نادرست و سیاهی و عاقبت شان است سوق می‌دهد و در طرف دیگر چرچیل را مظهر ت های صحیح و در واقع با شخصیت ترین عضو ی آن دوران بریتانیا معرفی می کند که به لحاظ میرسد در مغایرت با آنچه باشد که از مورخ بر جای ما‌نده است . چرچیل هیچوقت آنچنان که در  بدون‌نور ترین ساعت » به تصویر کشیده یک پارچه , قابل اطمینان و فارغ از ناکامی نبوده است!

متاسفانه فیلم به شخصیت های تکمیل کننده روایت هم اعتنای چندانی نکرده اگر که میشد با پرداخت خوبتر و تعاملشان با چرچیل , به فهم و شعور بهتری از حالت در آغاز وزیر بریتانیا رسید . بازیگران نقش تکمیل کننده فیلم مثل لیلی جیمز در نقش منشی و کریستین اسکات توماس در نقش همسر چرچیل , هر چند قرار است بیان‌کننده خوی وی در خلوت این تمدار باشند البته حضورشان به خوی تیم تصاویر سطحی مبدل شده که در تعارض با منش کلی فیلم میباشد . در واقع فیلم در جهت به تصویر کشیدن بحران های ی چرچیل در رویا رویی با تمداران انگلیسی در پارلمان است به همین منظور حضور شخصیت های مکملی مثل الیزابت و کلمنتاین نتوانسته تاثیرگذاری موجهی بر جریان روایت داشته باشد .

با اینحال سوای نمایش نامه ناسیونالیستی اثر , بایستی ذکر کرد که  بدون نور ترین ساعت » در قسمت های فنی و مخصوصاً در بخش فیلمبرداری اثری قابل ثنا و دیده نواز است . فیلمبرداری های بی توقف جو رایت که مثال کم مثل آن را قبلاً در فیلم تاوان » شاهد بوده ایم , اینبار هم تکرار شده تا در بخش فیلمبرداری ,  بدون‌نور ترین ساعت » اثر قابل ستایشی باشد . پباده سازی صحنه هم به نیکی انجام گرفته و به خیر و خوبی سالیان نبرد جهانی دوم را تداعی می نماید .

البته برگ چیره فیلم که احتمالاً مشکلات فیلم نامه را کمرنگ خواهد کرد , حضور گری اولدمن در نقش وینستون چرچیل است که یکی شایسته ترین بازیهای اولدمن در دوران بازیگری اش را رقم زده است . اولدمن که در نقش چرچیل غیرقابل شناسایی است , توانسته با تقلید بدون نقص طریق تکان و ابلاغ چرچیل , به چهره ای ظریف از وی در فیلم رسد و بطور جدا یکی نامزدهای اسکار سال جاری خواهد بود . پیش از وی برایان کاکس هم در فیلم چرچیل » به نیکی توانسته بود ایفاگر نقش چرچیل باشد ولی اثر مذکور حتی‌در مقایسه با  بدون‌نور ترین ساعت »


 

 

 

 

 

 

نقد فیلم غلامرضا تختی

 

 


غلامرضا تختی» نهایی ساخته ی بهرام توکلی از این نظر فیلم موفقی است که در نگاهی کلی تک ­تک عناصرش می­ توانند خویش را در پس اجرای شسته رفته­ ی آن مخفی نمایند بی آن­ که به صورت جدا از هم مورد بررسی و محاسبه قرار گیرند ; بدین ترتیب در همین اولِ فعالیت می­ توان یک امتیاز مثبت به توکلی بابت کارگردانی درخشانش بخشید . ولی آن­چه فیلم تا حدودی از بابتش لطمه می­ خورد فیلمنامه­ ی آن است . فیلم تلاش می ­کند یک اثر بیوگرافیک کاملاً بامسئولیت به معاش حقیقی وواقعی قهرمانش باشد سوای آن­ که نقاط کلیدی و مشاجره برانگیز معاش او را مورد انگیزه قرار دهد . در شرایطی‌که رویه توکلی را صرفا به عبارتی شرح کلی و اجمالی رخدادهای معاش یک قهرمان ملی در لحاظ بگیریم نمی ­توان بر فیلمنامه­ ی فعالیت نیز خرد­ه­ ای گرفت البته در حالتی‌که بخواهیم وارد ریزه کاری معاش وی شویم و مستندوار اتفاق ها معاش حرفه­ ای و محرمانه او را دنبال کنیم قطعاً فیلمی با مشخصه­ های فعلی پاسخگوی بخش اعظمی از این ریزه کاری و نکات قابل تأمل معاش قهرمانش نیست . از طرفی دیگر فیلم در طرح و پرداخت صحیح به شخصیت­ هایش هم کاستی­ هایی داراست . عالم پهلوان تختی در فیلم توکلی , به شخصیتی مسطح با پاره ­ای از خصوصیات اخلاقی تکراری مبدل شده‌است . برای مثال تأکید فیلمساز بر کمک­ رسانی­ های قهرمانش به اشخاص تهی­ دست و غیرتهی­ دست و یا این که ارجحیت داشتن دیگر افراد بر خودش , از جایی به آن‌گاه رنگ و بوی تکرار و مبالغه به خویش می ­گیرد و هرقدر نیز که از حقیقت وام گرفته باشد در فیلم به موتیفی اغرق آمیز و نچسب مبدل می­شد . در اکثری از اثرها شاخص بیوگرافیک مورخ سینما , خصوصیات مثبت و منفی اخلاقی در کنار نیز کاراکتر را رفتار می­ نمایند و براین اساس قهرمان به رغم تمام وجوه قهرمانانه­اش نقاط ضعف و ویژگی­ های منفی اخلاقی نیز دارااست البته قهرمان فیلم توکلی قهرمانی با وجوه تیپیکال یک قهرمان سنتی از آب درآمده است که هیچ وقت به بعد ها متعدد وجودی ­اش اشاره ­ای نمی ­شود ; به ­عنوان نمونه حتا یک ویژگی منفی اخلاقی در طراحی­ این شخصیت نظر نمی­ شود و ممکن است همین مطلق­ گرایی در رسم خصوصیت های مثبت کاراکتر سبب ساز می­ شود مخاطب ناخودآگاه تأثیری مع از انگیزه مورد علاقه فیلمساز اخذ نماید . این خودداری از رسم ظرایف در پرداخت به دیگر شخصیت­های فیلم هم به دیده می­خورد و از این نظر می­توان غلامرضا تختی» را فیلمی با حداقلِ شخصیت­ پردازی به شمار آورد .
البته هنگامی فیلمی قرار بر این است به معاش یک ورزش کار اسطوره ­ای بپردازد قطعاً فصل­های ورزشی فیلم هم حایز اهمیت می­شود . دارای اهمیت ­ترین بخش ورزشی فیلم مرتبط با فینال مسابقات ملبورن است که در آن علاوه بر کشتیِ تختی به روابطش با همکارانش , حسادت­ اطرافیانی که دست از سرش برنمی­ دارا هستند و . . . نیزپرداخته شده‌است . توکلی در نوسازی فضای ورزشگاه , شیوه­ ی گزارشگریِ مسابقات در آن دهه­ ها و اخلاق و فضاسازی برهه­ ی هنگامی مد نظرش سعی صدق دارااست . بخش مسابقه دکوپاژ پیچیده ­ای ندارد ولی این دکوپاژ با فضایی که قرار بوده است صورت گیرد همخوان و متناسب است . با این وجود فیلم جای پرداختن به زندگیِ حرفه­ ای و ورزشی پهلوان تختی را دوچندان بیشتر از این­ها داشت و به رغم آن­که غلامرضا تختی» فیلمی تکنیکی است ولی نبود شدید بخش ­های ورزشی در آن کاملاً چشمگیر است . از سایر اشکالات وارد بر فیلم نوشت , عدم توزیع درست داده­ ها در بستر آن است . همان میزان اعتنا مولف به بعضا از وجوه خیر چندان اساسی معاش کاراکتر بیشتر از اعتنا وی به بخش­ های اساسی خیس معاش اوست , جزییاتی که در عین حالا مخاطب هم فضولی بیش­تری برای فهمیدن در رابطه ­شان داراست . مثلاً به رابطه­ی تختی با همسرش آن­قدر که بایستی پرداخته نمی­ شود , یا این که آنکه بخش اعظمی از مناسبات معاش ورزشی وی گنگ و غیر قابل درک باقی می­ نظیر . ضمن آن­که فیلم مقدمه ­ی حتمی را برای قبول قتل نفس تختی از طرف مخاطب مهیا نمی­ نماید . طبیعتاً هنگامی فیلمساز ابرقهرمانی این­چنین کار کشته و درعین اکنون تک ­بعدی خوی می­ نماید چه بسا به عبارتی ناملایمات به تصویر درآمده در فیلم هم نمی­توانند زمینه­ی منطقی را برای قتل نفس این قهرمان قدرتمند و سرد و گرم چشیده­ آماده نمایند به این ترتیب بستر درام بیشتراز هر چیز پر‌از رویدادهای فرعی و جانبی ­­ای شده‌است که پیام آخرین همگی­ شان تأکید چندباره بر خصلت نیکوکاری تختی است و خیر چیزی بیش­تر .
در فیلم­های بیوگرافیک , گزینش هنرپیشه ( ان ) نقش دارای اهمیت از مهم­ترین و ریسک­پذیرترین بخش­های عمل کارگردان است . در بیشتر موردها فیلمساز برای خودداری از ریسک گزینش نابازیگرِ مشابه به قهرمان متبوع , به سراغ بازیگران فن ­ای می­ رود و چهره­ی هنرپیشه را به وسیله­ ی گریم به کاراکتر ذی‌ربط نزدیک می­کند ; در پاره­ ای دیگر از موردها البته کارگردان نابازیگرانی را با شباهت به شخصیت مدنظر خویش تعیین می­ نماید . بهرام توکلی به سراغ مورد ­ی دوم رفته و برای هر برهه از معاش پهلوان تختی یک هنرپیشه تازه­ عمل ولی مشابه به پرسوناژ را تعیین نموده است . بهره­ گیری از دوبله که مختصِ کاراکترِ تختی است افزون بر آن که ضعف­ های احتمالی حرفه ابلاغ بازیگران غیرحرفه­ ای را کم رنگ می­ نماید به جهت به عبارتی خصوصیت ابهت­ بخشیدن به قهرمان اتخاذ شده‌است . در واقع فایده گیری از صدایی مقتدرو قوی که در عین اکنون پختگی نیز دارااست منجر می­­شود قهرمان , از سایر شخصیت­های فیلم مختلفی گردد . احتمالاً از آن جهت که بازیگرانِ دارای اهمیت فیلم رخ نیستند , توکلی برای اکثری از نقش­های تکمیل کننده و حتا مضاعف کوتاه تختی» به سراغ بازیگرانِ مطرح و دارای اسم و رسم رفته است . فیلم نامه آن­قدر بر قهرمان مهم متمرکز است که دیگر کاراکترهای فیلم فاقد شخصیت­پردازی­های خاص­­اند و حضورشان در‌حد معرفی آن کاراکتر به مخاطب ما‌نده است ; طبیعتاً چنین نقش­ های کوتاه و کم ­پتانسیلی نمی­ توانند هنرپیشه را مبتلا معضل خاصی بکنند و درنتیجه نقش­های فرعی فیلم فراوان معمولی­ اند .
غلامرضا تختی» فیلمی است که از ظرفیت­های دراماتیک کاراکتر اصلی­ اش آن­چنان به کارگیری نمی­ نماید ولی در عین هم اکنون در اجرا و ارائه­ ی فرمی جدید و مبتکرانه دوچندان قابل اعتناست .


این متن دومین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

زکات علم، نشر آن است. هر وبلاگ می تواند پایگاهی برای نشر علم و دانش باشد. بهره برداری علمی از وبلاگ ها نقش بسزایی در تولید محتوای مفید فارسی در اینترنت خواهد داشت. انتشار جزوات و متون درسی، یافته های تحقیقی و مقالات علمی از جمله کاربردهای علمی قابل تصور برای ,بلاگ ها است.

همچنین وبلاگ نویسی یکی از موثرترین شیوه های نوین اطلاع رسانی است و در جهان کم نیستند وبلاگ هایی که با رسانه های رسمی خبری رقابت می کنند. در بعد کسب و کار نیز، روز به روز بر تعداد شرکت هایی که اطلاع رسانی محصولات، خدمات و رویدادهای خود را از طریق بلاگ انجام می دهند افزوده می شود.


این متن اولین مطلب آزمایشی من است که به زودی آن را حذف خواهم کرد.

مرد خردمند هنر پیشه را، عمر دو بایست در این روزگار، تا به یکی تجربه اندوختن، با دگری تجربه بردن به کار!

اگر همه ما تجربیات مفید خود را در اختیار دیگران قرار دهیم همه خواهند توانست با انتخاب ها و تصمیم های درست تر، استفاده بهتری از وقت و عمر خود داشته باشند.

همچنین گاهی هدف از نوشتن ترویج نظرات و دیدگاه های شخصی نویسنده یا ابراز احساسات و عواطف اوست. برخی هم انتشار نظرات خود را فرصتی برای نقد و ارزیابی آن می دانند. البته بدیهی است کسانی که دیدگاه های خود را در قالب هنر بیان می کنند، تاثیر بیشتری بر محیط پیرامون خود می گذارند.


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مزون مُدینه طراحی و دوخت انواع لباس مجلسی عروس نامزدی خراسان غربی فروش بهترین محصولات برقی سایت دانستنی ها بانک اطلاعات مشاغل شیراز پانکتوم مهربانستان تسلی سردار دلها دانلود آهنگ جدید گرشا رضایی